سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکیبایى به اندازه مصیبت فرود آید ، و آن که به هنگام مصیبت دست بر رانهایش زند ثوابش به دست نیاید . [نهج البلاغه]

در دیده ی من بنگر دریاچه ی ساوه

نویسنده: حمید مولانا

منبع: روزنامه کیهان

 

ساموئل هانتینگتون یکی از نخبگان سیاسی امریکا که سال ها قبل پس از انقلاب اسلامی ایران و فروپاشی شوروی تز «برخورد تمدن ها» را مطرح کرد، اخیرا در مقاله ای که در این ماه (مارس- آوریل 2004) در مجله «فورن پالیسی» منتشر کرده است، ادعا می کند که «هویت آمریکا، ارزش ها و راه زندگی» ایالات متحده به علت مهاجرت مردم اسپانیایی زبان آمریکای لاتین، به ویژه همسایه جنوبی آمریکا یعنی مکزیک، «درحال تهدید است». هانتینگتون که سال ها در دانشگاه هاروارد تدریس و تحقیق می کند یکی از نخبگان دوران جنگ سرد بود و مدت ها به مسائل استراتژیک، نظامی، سیاسی و اقتصادی که با سیاست جهانی دولت آمریکا هماهنگ بود، می پرداخت ولی پس از پایان جنگ سرد و لطمه بزرگی که به نظریات و تئوری های آن دوره وارد آمد، او به طور ناگهانی به مسائل فرهنگی و تمدن ها پرداخت و با تبلیغاتی که پیرامون نظریات او در محافل دولتی و رسانه ها به وجود آمد، تز «برخورد تمدن ها» زبان زد دانشجویان روابط بین الملل شد و اندکی نگذشت که افکار او بر اثر ترجمه و ترویج این نظریه مورد علاقه و بحث نخبگان سیاسی و دولتمردان جهان سوم و به ویژه کشورهای اسلامی قرار گرفت. طبق نظر هانتینگتون «اگر جنگ جهانی در آینده به وجود آید، این جنگ بین تمدن ها خواهد بود» و کشمکش اصلی بین غرب و ائتلافی از اسلام و تمدن کنفوسیوس (چین و کشورهای آسیای شرقی) صورت خواهد گرفت.

از آغاز معلوم بود که مطالب جدیدی در نوشته های هانتینگتون وجود نداشت جز این که او جنگ سرد را که سال ها بدان عقیده داشت، این بار در قالب تمدن ها ارائه می داد و نظام جهانی را هنوز دوقطبی می دید. دهه ها قبل از این که هانتینگتون از تمدن صحبت کند و هنگامی که او و همکارانش نظریات مربوط به «توسعه» و نقش نظامیان و ارتش و نخبگان سکولار را در تشکیل دولت های ملی تقویت می کردند، عوامل فرهنگی، ارتباطی و تمدنی توسط عده قابل توجهی از اندیشمندان روابط بین الملل همیشه مطرح می شد ولی ادبیات مسلط این رشته که از جنگ سرد آبیاری می شد، توجه زیادی به مسائل فرهنگی، دینی، اجتماعی و اسلامی نمی کردند. نظریه برخورد تمدن ها واکنشی به بیداری مسلمانان، انقلاب اسلامی و سپس فروپاشی شوروی بود، همان طوری که شعار «گفت وگوی تمدن ها» عکس العملی به نظریات هانتینگتون و گفتمان افرادی مانند او. هر دو دیدگاه از سستی معرفت شناسی و علمی رنج می بردند، هر دو گفتمان ابزاری و جنبه تبلیغاتی داشت و به همین جهت در پایان این دهه به فراموشی سپرده شدند.

کوشش در تعیین دستور روز مسائل ملی و جهانی یکی از اهداف قدرت گرایی است و نظام آمریکا و به ویژه نخبگان حاکم دهه ها است در این امر تبحر و تجربه دارند. دغدغه جدید هانتینگتون درباره مهاجران اسپانیائی زبان در آمریکا و مسئله تهدید به هویت و ارزش های آمریکا را باید در این چارچوب مطالعه کرد. او در مقاله جدید خود، آمار و اطلاعات جدیدی را که ما درباره مهاجران سال های اخیر آمریکا در نظر نداشته باشیم، ارائه نمی کند. افزایش مهاجران جدید به آمریکا به ویژه از آمریکای لاتین و آسیای شرقی و تا حدودی آسیای جنوبی و خاورمیانه که شامل مسلمانان نیز می شود، بارها توسط جامعه شناسان، جمعیت شناسان و اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی در آمریکا مورد مطالعه قرار گرفته است. تاثیر این جابجایی جمعیت بر افق اجتماعی و زیست شناسی آمریکا نیز بارها در این ستون در سال های اخیر بررسی شده است. ولی آنچه مقاله هانتینگتون را تأمل برانگیز کرده، انتقال و بسط تز برخورد تمدن های او از سطح بین المللی به سطح ملی و محلی آمریکا است و او این «تهدید» حاصل از مهاجران جدید به آمریکا را در کتاب جدید خود تحت عنوان «ما کی هستیم» یا «هویت ما» که به زودی منتشر خواهد شد، ارائه می دهد.

هویت و ارزش های مسلط بر ایالات متحده آمریکا توسط مهاجران مذهب پروتستان مسیحی در قرون 17 و 18 میلادی شکل گرفت. در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم با مهاجرت انبوهی از ملیت های آلمانی، ایتالیایی، اسکاندیناوی، ایرلندی و اروپای مرکزی و شرقی، آمریکا به یک کشور چندملیتی تبدیل شد ولی خصائص مسیحیت خود را که قریب به اتفاق از مذاهب پروتستان و کاتولیک و شاخه و فرقه های مختلف آنها تشکیل می شد، حفظ کرد. ولی این چندملیتی که در دیگ ذوب کننده آمریکا شکل می گرفت با تعصبات ویژه ای که انگلو ساکسونی بود، همراه شد. هانتینگتون از خود می پرسد که آیا آمریکا شکل و قدرت فعلی را صاحب می بود اگر ساکنان و مهاجران اولیه به جای این که از نژاد انگلو ساکسون باشند از نژاد و ملیت های فرانسوی، اسپانیایی یا ایتالیایی بودند. پاسخ او اینست که آمریکا در آن شرایط بیشتر به کانادا که بین انگلیسی زبان ها و فرانسوی زبان ها تقسیم شده است یا به برزیلی که بین بومی ها و ملیت های پرتغالی و دیگران تقسیم شده اند، شباهت می داشت و هویت امروزی آمریکا به عنوان یک «فرهنگ و آئین» محفوظ نمی ماند. هانتینگتون بدین ترتیب بدون این که صریحا بنویسد در حقیقت به برتری نژاد انگلو ساکسون عقیده دارد. برای همین است که او در مقاله اخیر خود می نویسد: «در این عصر جدید، مهمترین و جدی ترین چالش به هویت سنتی آمریکا از طرف مهاجران آمریکای لاتین و به ویژه مکزیک است.» هانتینگتون از این که آمریکا زمانی یک کشور دو زبانی انگلیسی و اسپانیایی باشد، نگران و مضطرب است. او ترجیح می دهد که آمریکای امروزی به طور انحصاری انگلیسی زبان بماند ولی از این که زبان انگلیسی تحت شرایط پدیده جهانی شدن و تسلط اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی آمریکا در بسیاری از کشورها حتی جایگزین زبان بومی می شود، هراسی نداشته و حتی مسرور است.

هانتینگتون در مقاله خود اظهار می دارد که آمریکا در حال حاضر با مهاجرانی که از کشورهای کم ثروت و فقیر بدان روی آورده و یک سوم جمعیت کل آمریکا را تشکیل می دهند، مواجه است ولی در این که چه عواملی این مهاجران را به طرف مرزهای آمریکا سوق داده است، چیزی نمی گوید. اغلب مهاجران جدید آمریکا به تشویق و خواست خود آمریکا به آن کشور مهاجرت کرده اند زیرا آمریکا با بار سنگین امور خدماتی، کارگری، کشاورزی روبروست و آمریکایی ها ترجیح می دهند این گونه اشتغالات و خدمات توسط کارگران و مهاجرانی که دستمزد کمتری دارند و آماده قبول این گونه وظایف هستند، عملی شود. از طرف دیگر، آمریکا به علت کمبود نیروهای انسانی در رشته های تخصصی رسماً در استخدام و مهاجرت آنها به ایالات متحده فعالیت دارد. هانتینگتون فراموش کرده است که مهاجران اولیه آمریکا از اروپا در قرون پانزدهم تا اوایل قرن بیستم اغلب افراد و گروه های فقیر، زحمتکش و آسیب دیده بودند و طبقه مرفه و آریستوکراسی آمریکا را مالکان و اشراف دوره استعماری انگلیس تشکیل می دادند کسانی که از طریق زور و زر امپراتوری و پادشاهی انگلیس و امتیازات سلطنتی بر سرزمین وسیع قاره آمریکا تسلط پیدا کرده و بردگی و تجارت آن را به راه انداخته و تشویق و ترویج کردند. هانتینگتون هم چنین از این که بسیاری از مهاجران دهه های اخیر آمریکا از طبقات پولدار و ثروتمند مستعمرات سابق آمریکا و کشورهای تحت تسلط آن کشور مانند آمریکای لاتین، فیلیپین، ویتنام، کره، ایران و کشورهای عربی هستند و سرمایه های سنگین و سرشاری را به آمریکا انتقال داده اند، چیزی نمی گوید. در حقیقت اقتصاد امروز آمریکا بدون مهاجران چند دهه اخیر که از گروه ها و طبقات مختلف تشکیل می شوند، نمی تواند استوار بماند، هم چنان که امپراتوری های گذشته بدون تکیه به منابع طبیعی و مالی و انسانی کشورهای تحت تسلط خود، پاشیده شده اند. امپراتوری ها در تاریخ، چندملیتی و چندفرهنگی بوده اند، امپراتوری ایران، روم، عثمانی، بریتانیا، روسیه و اسپانیا؛ ولی تمایل امپریالیستی فرهنگی و ملی گرایی آنها به ضعف و افول خود نظام منجر شده است.

متولدان خارجی جمعیت آمریکا در چهار دهه گذشته به طور فوق العاده ای افزایش یافته است و امروز آمریکایی هایی که در مکزیک متولد شده اند، 6/27 درصد این گروه ها را تشکیل می دهند. اتباع اسپانیا و آمریکای لاتین اکنون 12درصد جمعیت کل آمریکا را تشکیل داده و بسیاری از آنها به ایالاتی مانند تگزاس، آریزونا، فلوریدا، نیومکزیکو و کالیفرنیا به منزله سرزمین و وطن پدر و مادری خود می نگرند. این ایالات در سال های بین 5381 و 8481 میلادی توسط ایالات متحده آمریکا تسخیر و از کشور مکزیک جدا شد. مکزیکی ها این سلطه طلبی آمریکا را فراموش نکرده اند.

خون فرهنگ و اعتقادات، غلیظ تر از مرزهای سیاسی است. بسیاری از مهاجران جدید آمریکا و در میان آنها میلیون ها مسلمان و آمریکای لاتینی و آسیایی روابط خانوادگی، میان فردی و گروهی و وفاداری به آیین و مذهب و ارزش های خود را بالاتر از نشانه های سیاسی می شمارند و این برای یک نظام سکولار و الگوی ملت- دولت در دنیای امروزی که ارتباطات و اطلاعات اساس آن را تشکیل می دهد، بسیار گران تمام می شود. در 7191 میلادی رئیس جمهور اسبق آمریکا تئودور روزولت که یکی از امپریالیست های آن زمان بود، اظهار داشت که «ما باید تنها یک پرچم داشته باشیم. ما هم چنین باید یک زبان داشته باشیم. این زبان باید زبان استقلال آمریکا (و اسناد آن)، زبان سخنرانی ابراهام لینکلن در نبرد گتیس بورگ (جنگ های داخلی آمریکا) و زبان مراسم تحلیف او (یعنی زبان انگلیسی) باشد.» در آغاز قرن بیست ویکم و در تابستان سال 0002 میلادی رئیس جمهور سابق آمریکا بیل کلینتون که برای انتخاب مجدد خود به ریاست جمهوری فعالیت می کرد و به رأی مهاجران جدید آمریکا احتیاج داشت، مصلحت آمیزانه اظهار داشت که: «من امیدوارم آخرین رئیس جمهوری باشم که نمی تواند به اسپانیایی صحبت کند.»

در 2991 میلادی در یک مطالعات پژوهشی وقتی که از بچه ها و فرزندان مهاجران جدید آمریکا در ایالات کالیفرنیا، فلوریدا سؤال شد که «چگونه خود را معرفی کرده و هویت شما چیست؟» هیچ کدام آنها «آمریکایی» ذکر نکردند. امروز اغلب مسلمانانی که تابعیت آمریکا را قبول کرده اند هویت اصلی خود را «مسلمان»بودن می شمارند. در بین ادیان در آمریکا اکنون اسلام پرطرفدارترین مذهب بین آمریکاییها است. هانتینگتون در ارزیابی جدید خود از جابجایی فرهنگ و جمعیت در آمریکا تنها نیست. یکی از نویسندگان آمریکا به نام «کارول سووین» در کتابی که تحت عنوان «ملی گرایی جدید سفیدپوستان در آمریکا» نوشته است، ادعا می کند که فرهنگ محصول نژاد است و ایالات متحده آمریکا با تغییراتی که در ملیت های آن به وجود آمده به سوی یک نوع ناسیونالیسم که سفیدپوستان آن را هدایت خواهند کرد، حرکت می کند و این به اختلافات و برخوردهای نژادی جدیدی منتهی خواهد شد.

موضع گیری هانتینگتون و همفکران آن بر محور تسلط برقرار است نه تنوع. او جوانب مثبت تنوع ملیت ها و پیوند آنها را با یکدیگر فراموش می کند و نگران است که ارزش های مهاجران اولیه به آمریکا در اثر تنوع گرایی تغییر یابد و بدین ترتیب تز او اصل دگرگونی و تغییر تمدن ها را نفی می کند. او یک اصل بزرگ تاریخی را نادیده می گیرد که ایرانی ها، هندی ها، مالزیایی ها، سوئیسی ها، بلژیکی ها و در حقیقت سراسر قاره های آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیا که امروز کشورها و نظام های مختلفی را تشکیل می دهند، همه و همه حاصل پیوند نژاد و فرهنگ های مختلف بوده اند. تسلط نژاد سفید اروپایی بر آمریکای شمالی و جنوبی به بهای کشتار نسل سرخپوستان و سرکوب اهالی بومی به وجود آمد.

هانتینگتون در پایان مقاله خود نتیجه می گیرد که: «ادامه مهاجرت بزرگ امروزی به آمریکا ایالات متحده را به دو فرهنگ و دو زبان تقسیم خواهد کرد و فقط چند کشور، مثل بلژیک و کانادا چنین تحولی را تحمل کرده اند.» او اضافه می کند که «تحول کنونی در آمریکا پایان این جهان نخواهد بود ولی پایان آمریکایی خواهد بود که به مدت چند قرن ما آن را شناخته ایم... آرزویی به نام آرزوی آمریکا وجود ندارد. تنها آرزوی آمریکا، آرزویی است که توسط انگلو- پروتستان ها به وجود آمده است. آمریکایی های مکزیکی نژاد فقط موقعی خواهند توانست در آرزوی آمریکا شرکت کنند که بتوانند انگلیسی فکر کرده و آرزو کنند


یوسف کی ::: چهارشنبه 85/6/8::: ساعت 10:24 عصر

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 12


بازدید دیروز: 0


کل بازدید :25780
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
یوسف کی
مدیر :یوسف کیقبادی همه جوره در خدمت هستیم
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
 
 
>>موسیقی وبلاگ<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<